l.b

ساخت وبلاگ
امروز زير درخت بيدي نشسته بودم.

باد آمد...

و مرا با خود برد...

...

افسوس كه باز...

دلم را جا گذاشته ام...

كنار مجنون بيد...

...

كنار شكوفه زدن برگ هاي پاييز...

كنار تمامي لذت هاي محو طراوت ياس...

...

من...

دينم...

مهدم...

و قلبم را...

در حوضچه ي سرد آرزوهاي بي انتهايم...

جا گذاشتم.

...

باد مرا با خود برد اما...

نفميد...

چگونه تهي وار...

با مقصد ميرسم.

...

تابستان امد...و من اينبار...ديگر كال نخواهم بود.

تابستان آمد...و اينبار...چراغ هاي قلبم روشن تر سوسو ميزند.

تابستان آمد امسال...اما اينبار من...غافلگيرش كردم.

...

گذراندن تابستان امسال ، كار سختيه!...مزه اش پاي دهانم نميشينه.

چون ترم تابستان گرفتم...فقط خوبه كه دوستام هم همراهمن.

هر بار كه فكر ميكنم بايد برم دانشگاه ، ناراحت ميشم و كمي هم خوشحال... خود درگيري گرفتم!

فكر اينكه بايد برم خوابگاه و با سختياش سر كنم ، امانم رو بريده!...از يه طرفم دوس دارم با استاداي جديدمون آشنا بشم...

حالا كه فكر ميكنم ميبينم انگار من نبايد چيزي غير از حقوق قبول ميشدم!وقتي شروع ميكنم به درس خوندن ديگه نميتونم دل بكنم!...يادمه پارسال همين موقع ها چقدر استرس رتبه ام رو داشتم.چقدر پارسال سخت گذشت!

ديروز خانوادگي زديم به كوه و دشت!....واقعا بهمون خوش گذشت...

با ديدن اون همه زيبايي دلم ميخواست سر بذارم روي زمين و سجده ي شكر بجا بيارم...

اميدوارم خدا هيچوقت تنهامون نذاره!

inside of me...
ما را در سایت inside of me دنبال می کنید

برچسب : l b,l b,foster,l b j,l b m,1911,l brands,l b c,l b,smith ford,l bulgaricus,l b,white,l b,evans, نویسنده : 0lady-blue1 بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 8:27